<<<<اعلام زمان و مکان آخرین قرار سال ۱۳۸۵>>>>

سلام:

طبق نظر اکثریت (با یک توضیح کوچک) زمان و مکان قرار و تثبیت می کنیم:

 

:: پنج شنبه ۱۷/۱۲/۱۳۸۵  ساعت ۳۰/۱۶

کافی شاپ توت فرنگی پارک ملت(پشت دریاچه)

 ( توضیح این که: چون تاریخ دهم کنکور ارشده تاریخ سوم هم خیلی روده تاریخ به هفدهم منتقل شد تا همه بتونن بیان)

به امید دیدار همه.....

خوش باشید و پایدار

======> آخرین قرار سال ۱۳۸۵<======

 

:: سال ۸۵ هم کم کم داره تموم می شه!

:: شاید تا سال دیگه خیلی چیزها عوض بشه!

:: می طلبه قرار زمستانه ۸۵ را هم کنار هم باشیم و یکسال در کنار هم بودن و مرور کنیم!

:: خیلی ها قرارهای قبلی رو می خواستن بیان اما نتونستن......

:: خیلی ها دوست داشتن سرو کله زدن های وبلاگی و یه بار دیگه با بچه ها تجربه کنن اما نرسیدن......

یک سال گذشت :

:: یه قرار زمستانه گرم در هوای سرد و یخی!!!!

:: به امید دیدار همه دوستان ......

:: مثل همیشه زمان های پیشنهادی و می ذاریم بنا به رای اکثریت زمان رو تثبیت می کنیم................

 

پنج شنبه ۳/۱۲/۱۳۸۵  ساعت ۳۰/۱۶

جمعه   ۴/۱۲/۱۳۸۵    ساعت ۳۰/۱۶

 -------------------------------------

پنج شنبه ۱۰/۱۲/۱۳۸۵  ساعت ۳۰/۱۶

جمعه   ۱۱/۱۲/۱۳۸۵    ساعت ۳۰/۱۶

 

::::::: دیداری گرم و صمیمی در هوایی سرد ::::::::

یه بار دیگه یه قرار دیگه بچه های بلاگر خانواده بلاگ اسکای برگزار شد

یه بار دیگه بچه های بلاگر دور هم جمع شدن و از خوشی ها و خنده ها گفتن

یه بار دیگه بچه های بلاگ اسکایی در کنار هم یادآور خاطذات شیرین گذشته شدند

یه بار دیگه در یه قرار دیگه همه با هم در کنار هم برای هم گفتیم و خندیدیدم و لذت بردیم

اما.....

یه بار دیگه خیلی ها قول دادن و نیومدن

یه بار دیگه خیلی خونه مامان بزرگشون و بهانه کردن

یه بار دیگه خیلی ها سرما خوردن و بهانه کردن ( آخه تابلو بود همه فهمیدن)

یه بار دیگه خیلی ها پیچوندن و تلفنی پیام  دادن( خب نمی خوای بیایی چرا تلفنی؟)

ولی....

این قرار یه صفای دیگه هم داشت حالا بگو چرا ؟!

اول اینکه: یه کیک خوشمزه با نام بلاگ اسکای خوردیم که جای همه خالی

دوم اینکه : جمع حسابی سرکیف و عشق بود به ۲ علت : ۱) جمعیت نسوان نبودن و همین مایه بسی ناراحتی و شادمانی بود

                                                                              ۲) دلیل خاص دیگه ای نداشت

شرح دیدار.....

پرنده تنها و مستانه زودتر از همه رسیدن و از سرما هم سیاه شده بودن !

خودنویس و سه دوست با هم رسیدن طفلکی ها یه کم هم ضایع شده بودن !

آخر سر هم خدایی و عاشق ۸۰ با یه کیک گنده و خوشمزه سالن توت فرنگی و متحیر کردن!

نایب رئیس قرار هم که خونه مادرشوهر و اینا بود و تلفنی تو جلسه حضور داشت !

فرمانروای سرزمین خورشید هم را به را سلام می رسوند!

فصل بی عشقی هم تلفنی حال و احوال کرد !

=======> خداییش خدا رحم کرد این گراهام بل تلفن اختراع کرد !

اولش که همه بیرون منتظر بودن یه بابایی اون وسط تو اون سرما داشت بدمینتون بازی می کرد . به اتفاق همه چشمش زدیم که یا بخوره زمین یا پاش پیچ بخوره یا توپش خراب بشه یا بمیره اما نشد !

کلی هم جذب نیروی بلاگر داشتیم از پیرمرد ۷۰ ساله تا بچه ۵ ساله ! ولی نمی دونم چرا هیچکدوم محل هم نمی دادن!

خلاصه ......

++++++  آقا جان نمی خوای بیایی آخه چرا کامنت میذاری ملت و تو خماری نگه میداری مردیم از سرما  +++++++++

خلاصه اینکه هر چند بچه ها یه کم بی معرفتی کردن اما خیلی خوش گذشت! صفا و صمیمیت بچه ها کاری به کمیت نداره کیفیت و عشق است.

امیدواریم دیدار بعدی که احتمالا تو اسفند ماه خواهد بود همه بیان !

:: این هم نمایی از عکس ها ::

 

       

     

 

 

                         

 

 

:: اعلام زمان قرار پاییزه وبلاگ نویسان بلاگ اسکایی ::

سلام :

 

------> این بار هم یه قرار دیگه و یه دیدار دیگه!

------> یک دیدار دیگه و یه سری خاطرات شیرین دیگه!

------> همه نظرات و دادن و گفتن و نوشتن ، به رای اکثریت :

:: جمعه ۱۹ آبان ماه ساعت ۳۰/۱۶

مکان : پارک ملت - کافی شاپ توت فرنگی ( کنار دریاچه )

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::به امید دیدار همه شما خوبان :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

------> پاییزی دیگر و شاید تجربه دوباره با هم بودنی دیگر<-------

::: سلام:

آخرین قرار برو بچه های بلاگ اسکای اسفند ۸۴ بود!!!!

آخرین دیدار برو بچه های بلاگ اسکای هم اسفند ۸۴ بود!!!!!

آخرین باری که دور یه میز نشستیم و گفتیم و خندیدم هم اسفند ۸۴ بود!!!!!

اما الان چه روزیه ؟!

----------> مهم نیست!

مهم اینکه میخواهیم یه بار دیگه یه قرار پاییزی دیگه بذاریم!

:: هوای سرد و چای سرد!

:: هوای سرد و آتش روشن نشده !

:: هوای سرد و بام تهران!

:: و هوای سرد و یه دنیا گرمی بچه ها!

 

اگر قراره که باشیم به یکی از این دو زمان فکر کنیم:

:: جمعه ۱۹ آبان ماه ساعت ۳۰/۱۶

:: جمعه ۳ آذرماه ساعت ۳۰/۱۶

مکان : پارک ملت - کافی شاپ توت فرنگی

:: راستی هر کی تونست به بقیه هم خبر بده ::

آلبوم دوستانه ما ...

* زیباترین خاطره ها همیشه به یاد میمونن *

اینم عکسهای قرار زمستان / اسفند ماه ۱۳۸۴

ببخشید اگر یکم دیر شد

اما هر چی بود بلاخره نشست تو آلبوم دوستانه بچه های بلاگ اسکای

امید داریم که روز به روز دستایی که به هم گره میخوره بیشتر بشه و شاهد

دیدار دوستای صمیمی تر و بیشتری باشیم.

پس با امید به پرباری و شادابی دیدار بعدیمون بریم عکسا رو ببینیم:

سمت راست جناب آقای هیچکس هستن که با ولع خاصی مشغول خوردن

سیب زمینی هایی هستن که از یه ماه پیش به فکر اونها خوابیده بودن.

این رو از زل زدنش به سیب زمینیهای بغل دستیش میشه فهمید نه؟؟!

کنار ایشون ایشون جناب صدر تشریف دارن که با مهماننوازی گرمشون روی

همه رو کم کردن. چه ژستی هم گرفتن غافل از اینکه یکی داره چنگالشون

رو میپایه!! باید بیشتر مراقب باشن. نه؟؟!

سمت راست جناب مسعود خان دارنده وبلاگ سه دوست که هیچکس

نمیدونست چرا کلاه سرشون بود جز من!! میشه بگم؟؟!

نه باشه برای قرار بعدی ... اما کلی زحمت کشیدن و از اصفهان اومدن

و لازمه بگم یکی از مدیران این سایت به حساب میان.

کنار ایشون امین / از وبلاگ پرنده تنها نشستن که علاقه خاصی به خوردن

در ایشون وجود داشت بلاخصوص چای و قهوه باهم .. حالا نمیدونم این از

اشتهای بالای ایشون بود یا از غذاهای مفتی که روی میز قرار داشت؟؟!!

اینم که باز جناب مسعود خان که لطف فرمودن و اجازه دادن یه عکس

دیجیتالی و سفارشی ازشون برای شباهنگ بگیرم. ممنونم آقا دوماد!!!

ایشون نازنین از وبلاگ رنگین کمان که گویا قبل از اینکه بیان قرار کانال

 فشن رو زیاد نگا کرده بودن از موهاشون که خلاف جهت جاذبه زمین حرکت

کرده میشه این رو فهمید!!!

پشتشون حامد از وبلاگ چشم تو چشم هستن که هزار تا ازشون عکس

گرفته شد تا بلاخره یکی به تاییدشون دراومد. تی شرت خوشگلی هم به تن

دهشتن که ایکاش میدزدیدمش!!!

اون ته گلناز خانم نشسته که مهمان افتخاری جمع بود و یک اف بی آی به

تمام معنا ... یک بلاگ اسپاتی ساده!!!

ایشون دوباره امین که در ژست گرفتن دوره کامل کارشناسی دیدن!!!

اینم عکس گلناز خانم از نزدیک.

لازمه که به خاطر حضورش ازش تشکر کنیم ... ممنونیم گلناز خانم که اومدی.

اینم نمای نزدیک جناب صدر از وبلاگ خودنویس.

راستی اگر قتلی جنایتی کلاهبرداری چک بی محلی چیزی کشیدید

دست یاری ایشان به سمتتان دراز است چراش باشه برای بعد!!!

اینم نازنین به علت علاقه خاص به لنز دوربین هی میخواست ازش

عکس بندازم .. جالبه!!!

اینم محمد از وبلاگ هیچکس از نمای نزدیکتر که گویا سیب زمینی

تو گلوش گیر کرده و میخوان با ماالشعیر بدن بره پایین.

اینم نمایی تز شیرینی خونگی که پرستو از وبلاگ یاس سفید

زحمتش رو کشیده بود که همش رو بچه ها مثه تو قحطی مونده ها

تا ته تموم کردن !!!

این هم نمایی از تلفنین همراه حاضران.

این هم نمای کوچکی از جمع ...از راست به چپ

صدر / پرنده تنها / یاس سفید / نازنین / چشم تو چشم / گلناز

اینم همون بالاییه فقط هیچکس خودش را یه گوشه ای جا داد.

نمایی از میز در ساعات انتهاییه قرار !!!

از راست به چپ:

یاس سفید که خیلی سردش بود .. الهام از وبلاگ فصل بی عشقی

که در ساعات پایانی به جمع پیوست. نازنین . مهمان ویژه الهام عزیز.

********

برای دسترسی به وبلاگهای بچه ها به صفحات آپ شده قبلی مراجعه کنید.

مچکرم.

شاد باشید و سربلند و ایرونی

نوروز  ایران زمین هم بر شما مبارک

به امید دیدارتان / بچه های فعال بلاگ اسکای

 و با تشکر از عکاس محترم : یاس سفید

 

=== > باز هم بر یک عهد و یک میثاق بود < ===

 

      ......... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

 

====> این قرار هم مثل دفعه های قبل با خوبی و خوشی و یه دنیا سرزندگی برگزار شد ....

====> این قرار هم مثل قرار های قبلی با یه عالمه خنده و شوخی و سربه سر هم گذاشتن برگزار شد.......

از شیرینی های خونگی :: پرنسس گرفته تا  سرو سیب زمینی های خورده شده :: صدر  ....

از سر به سر گذاشتن های :: نازنین و عکس گرفتن های مکرر :: هیچکس و :: پرنده تنهایی ....

از تبریک گفتن ها به ::سه دوست و حل بازی های پیچیده در زمین توسط ::چشم تو چشم .......

و از مهمان ویژه بلاگ اسپاتیمون که خیلی خوش اومدن .....

و از آمدن :: فصل بی عشقی  همراه دوستش در آخرین لحظات که با یه دنیا تعجب به هیچکس گفت: راستی سیب زمینی خوردید.....

که بگذریم .......

هیچ ملالی نبود جز دوری دوستانی که قاعده پیچ را بر سر دوراهی انتخاب آمدن یا نیامدن برگزیدن!

=====> قرار جالبی بود .....

از اون اول حامد و نازنین فکر سوژه کردن ملتی بودن که از سراشیبی پارک به سمتمون می اومدن .....

صدر که فقط فکر زمین خوردن بچه اسکیت بازی بود که مرتب جلوشون افه می ذاشت .....

مسعود اندر خم کوچه های بیخیالی با صنم مکاتبات دیجیتالی می کرد......

هیچکس هم که فقط دنبال جاانداختن واژگان محترمی بود با نام ؛ سیب زمینی....

و اما امین که زودتر از همه راه افتاد و دیرتر از همه رسید چقدر دویده بود خدا میدونه. .....

                                 :::      اما همش خاطره است که بر ذهن می ماند و نقش می بندد ......

راستی گلی به گوشه جمال معرفت رفقا ......

بعضیا که فرسنگ ها با ما فاصله داشتن هر چند حضور فیزیکی نداشتن اما از راه دور با ما بودند

                                 :: شباهنگ و  ::‌فرامرز  و صنم هم در جمع صمیمی ما بودند هر چند از راه دور ......

====> کلی هم عکس رد و بدل شد که نشان از یک ژانر دراماتیک بود ....

ثبت لحظاتی که خلق شدند تا در خاطره ها بمانند

به زودی بر این صفحات خواهند نشست ....

قرار بعدی هم گذاشته شد آخرین جمعه اردیبهشت ۸۵.....

و آخرین جمله ای که در هوای خنک پارک از زبان گرم همه جاری شد .......

     

   عیدتون مبارک ....... سال خوبی داشته باشید

    

 

::::::::::::::::: و این بار یک بار دیگر است ::::::::::::::::::

 

::::::: یادتون هست اولین روزشماری که با هم می شمردیم تا همدیگر را ببینیم .....

یادتون هست چطوری اولین قرار رو گذاشتیم ........

یادتون کیا قرار اول اومده بودن (( خرداد ۱۳۸۲))

یادتون چایی های سرد و برف بازی و گرمای تابستون و خصوصا سیب زمینی های خورده نشده ........

و چیزی نماند جز خاطرات شیرین در کنار هم بودن حتی برای دقایقی کوتاه ...........

<======     =======>

همه آمدند و گفتند و رفتند .......

منتظر ماندند تا جواب را بشنوند........

باید سپاس گفت آمدنتان را و شنیدنتان را .........

آخرین دیدار سال ۱۳۸۴ خاطره انگیز و به یاد ماندنی ...........

تا بگوییم امسال را هم با هم سپری کردیم و تا سال دیگر با هم خواهیم ماند............

پس تا وعده دیدار همه خوبان ..........................

 

========>> زمان : جمعه 1۹/12/1384  ساعت  4 بعد از ظهر

                                مکان: کافی شاپ - پارک ملت

 

 

 

...... روزشماری می کنیم

 

 

 .... و چه بسیارند خوبان که میتوان طرحی نو زد با نامشان

.... و این بار یک بار دیگر است........

     ::::::::::::::::: و این بار یک بار دیگر است ::::::::::::::::::

 

روزگارانی بود که همه می گفتند و می خندیدند ......

روزگاری آمد که همه می گفتند اما قدرت خندیدن نداشتند........

میخواهیم روزگاری را بیاوریم که یک بار دیگر بگوییم و بخندیم و تامل کنیم.......

فقط و فقط به بهانه ........

 

                                    :::: در کنار هم بودن ::::

 

مقداری بین آخرین در کنار هم بودنمان فاصله افتاد اما میدانیم که تاثیری بر دوباره

بودنمان نخواهد داشت .....

پس این بارهم برای یکبار دیگر ........

ثابت کنیم .......

که زمان  نمی تواند جدا کند آنهایی را که با هم بودن ....

آنهایی را که با هم  می گفتند .....

آنهایی را که با هم می خندیدند........

و

آنهایی را که با هم پیمان تا همیشه بودن بسته اند.......

 ******************************************

زمان پیشنهادی : جمعه 1۲/12/1384  ساعت  4 بعد از ظهر

مکان: کافی شاپ - پارک ملت

 

 ********************  یا  ***********************

 

زمان پیشنهادی : جمعه 1۹/12/1384  ساعت  4 بعد از ظهر

مکان: کافی شاپ - پارک ملت

 

 (لطفا نظراتتان را بگذارید )

 

خاطره ها زیبایی زندگیند ...

 عکسهای این قرار به اختصار :

ایشون امین ... پرنده تنها در آپ قبلی آدرسشون داده شده

خیره شدن به دوربین فرامرز

 

ایشون که در حال نوشیدن قهوه هستن محمد هستند .. هیچکس

king کنار ایشون نشستن کمی دورتر

آدرس هر دو در آپ قبلی آمده

 

از راست حامد .. چشم تو چشم

کنارشون مسعود .. ۳ تا دوست

و کنارشون صدر .. خودکار که گویا در این تصویر از مزه قهوه خوششون

نیمده اما دقیقا نمیدونم؟!

 

ایشون امیر .. عاشق ۸۰  که همیشه لبخند رو لباشونه

 

ایشون وحید .. خدایی

آدرس وبلاگ ایشون هم مثل بقیه دوستان در آپ قبلی آمده

 

اینم یه عکس دست جمعی خوشگل

که همه بچه ها توشن

به جز مریم جون و فرامرز

شاید به دلیل کمبود جا

از فرامرز هم ممنون که زحمت عکسها رو کشید

 

این خانم هم یاس سفید هستند ... پرستو

کنارشون هم پریسا

من هر کاری کردم این عکس کوچیک نشد .. ببخشید

 

امیدوارم قرار بعدی عکسای زیباتری گرفته بشه

به امید آینده