بوی دیدار می آید .. می آیی؟

*** به نام پروردگار ما ***



روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
عصر پرپر میشود این نوشکفته ــ در سکوت دشت ــ
روزها اینگونه پرپر گشت
لحشه های بی شکیب عمر
چون پرستوهای بی آرام در پرواز
رهروان را چشم حسرت باز ...


اینک اینجا شعر و ساز و باده آماده ست
من ــ که جام هستی ام از اشک لبریز است ــ میپرسم:
ــ « در پناه باده باید رنج دوران را زخاطر برد؟
با فریب شعر باید زندگی را رنگ دیگر داد؟
در نوای ساز باید ناله های روح را گم کرد؟»


نرم نرم از راه دور
روز چون گل میشکوفد بر فراز کوه
روشنایی میرود در آسمان بالا
ساغر ذرات هستی از شراب نور سرشار است .. اما من!

«  با احترام ــ تکه ای از فریدون مشیری
»

و اینک سخن ما با شما:
با خلوص .. ارادت .. وتمامی یک اشتیاق .. سلام
بعد از مدتهایی دور میخواهیم دیداری دیگر را بنا کنیم نه بر پایه های
دیرین که بر اساس اعتماد و ایمانی که به یکدیگر داریم.
میخواهیم دور هم جمع شویم .. دوباره.
آری ما .. آفریننده های بلاگ اسکای
و اگر از دیاران دیگر همچون بلاگ فا .. پرشین .. بلاگ اسپات و ...
میخواهند که در بزم ما نشینند ما دست دوستی بر ایشان هم دراز
میکنیم ... باشد که گامی باشد برای ما شدنمان.



صمیمانه خواستار دیدار شما در اولین گردهمایی پاییزی ۱۳۸۴ هستیم.
تاریخ  /  روز  / و ساعت دقیق را به زودی به اطلاع شما گرامیان
میرسانیم تا روندی باشد بر صداقتمان.

با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما .. و پایداری اخلاص برای ما.
منتظر دیدار سبزتان خواهیم ماند.